عاشق و يار يار بايد بود

شاعر : سنايي غزنوي

در همه کار يار بايد بودعاشق و يار يار بايد بود
رنج بردار يار بايد بودگر همه راحت و طرب طلبي
در و دينار يار بايد بودروز و شب ز اشک چشم و گونه‌ي زرد
خسته‌ي خار يار بايد بودور گل دولتت همي بايد
مست و هشيار يار بايد بودگاه و بي گاه در فراق و وصال
صاحب اسرار يار بايد بودچون سنايي هميشه در بد و نيک